ژوان، مامی و بابا پوریا در دیزین، اولین برف زمستانی با ژوان
ژوان تو لابی هتل نشسته تا بابا پوریای مهربون کارهای پذیرش رو انجام بده آخی عزیزم، انگار خیلی خسته ای آره؟ ژوان خوشحال و خندان پس از استراحت در هتل ژوان در آغوش مامی تو تراس اتاق ژوانی از برف بازی برگشته، فکر کنم یک کم هم سردشه... آخه این شومینه چرا خاموشه تو این سرمااااااا؟؟؟؟؟ و حالا ژوان مثل یک خانم باوقار منتظر نشسته تا براش یک نوشیدنی داغ بیارند هنوز هم منتظره... فعلا بهتره به جای نوشیدنی دستهامو بخورم پاییز جاده چالوس واقعا زیباست ...