ژوان عزيزمژوان عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

ژوان میعادگاه عشقمان

ژوان، مامی و بابا پوریا در دیزین، اولین برف زمستانی با ژوان

 ژوان تو لابی هتل  نشسته تا بابا پوریای مهربون کارهای پذیرش رو انجام بده   آخی عزیزم، انگار خیلی خسته ای آره؟   ژوان خوشحال و خندان پس از استراحت در هتل   ژوان در آغوش مامی تو تراس اتاق       ژوانی از برف بازی برگشته، فکر کنم یک کم هم سردشه...   آخه این شومینه چرا خاموشه تو این سرمااااااا؟؟؟؟؟   و حالا ژوان مثل یک خانم باوقار منتظر نشسته تا براش یک نوشیدنی داغ بیارند   هنوز هم منتظره...   فعلا بهتره به جای نوشیدنی دستهامو بخورم   پاییز جاده چالوس واقعا زیباست   ...
11 آذر 1391

چند تا عکس از آغاز ماه ششم

   ژوان واقعا عاشق نگاههاتم، عسلم آخه تو از کجا یاد گرفتی اینقدر ملوس نگاه کنی؟    ژوان اینجا برای مامیش موش شده...   دیگه تو کریرت جا نمی شی ها!!!!! نگاه کن! ببین! پاهات از کریرت زده بیرون!!!! بزرگ شدی دخترم (جیغ) !!!! عزیزم اینجا خیلی ناز خوابیده بودی، عکس اصلا نمی تونه مثل واقعیت همه چیز رو نشون بده ولی باز هم خوبه،  اشکال نداره ...    جووووونم   ...
4 آذر 1391
1